مرغِ بلندِ آشیانه
شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۳۶ ب.ظ
آن مرغ بلند آشیانه
چون کرد هوای دام و دانه
پرواز گرفت و گشت ظاهر
از سایه ی پرّ او زمانه
مرغی که دو کون سایه ی اوست
در سایه ی خویش کرد خانه
مرغ دل ما ز هر دو عالم
اندر بر او گرفت لانه
آن مرغ شِگَرف ذات عشقست
بی مثل و مقدس و یگانه
او راست نعوت بی نهایت
او راست صفات بیکرانه
بحریست که هر زمان ز موجش
صد بحر دگر شود روانه
با خویش همیشه عشق بازد
با خویشتن است جاودانه
معشوقه و عشق و عاشق آمد
آیینه و زلف و روی و شانه
بر صورت خویش گشته عاشق
بر غیر نهاده صد بهانه
آوازه ی خود شنیده از خود
تهمت بنهاده بر چغانه
از نغمه ی خویشتن شنیده
هر لحظه سرود عاشقانه
بر نغمه ی خود سماع کرده
بی مطرب و بی دَف و تورانه
فی الجمله ز غیر نیست پیدا
هم نام و نشان و هم نشانه
ای مغربی ضعیف ناچیز
باری تو که ای در این میانه