غیرِ ناپیدا

فی الجمله ز غیر نیست پیدا / هم نام و نشان و هم نشانه

غیرِ ناپیدا

فی الجمله ز غیر نیست پیدا / هم نام و نشان و هم نشانه

۲ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

 
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
 

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
 

 

زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات
ای دل خام طمع، این سخن از یاد ببر
 

سینه گو شعله ی آتشکده ی فارس بکُش
دیده گو آب رخ دجله ی بغداد ببر
 

دولت پیر مغان باد که باقی سهل است
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
  • غیرِ ناپیدا
آن مرغ بلند آشیانه
چون کرد هوای دام و دانه

 

پرواز گرفت و گشت ظاهر
از سایه ی پرّ او زمانه

 

مرغی که دو کون سایه ی اوست
در سایه ی خویش کرد خانه

 

مرغ دل ما ز هر دو عالم
اندر بر او گرفت لانه

 

آن مرغ شِگَرف ذات عشقست
بی مثل و مقدس و یگانه
  • غیرِ ناپیدا